دستاش خستس یه بی بندو باره
بنده کفشو میبنده با یه
حس غمگین که باش طرفه
مادر میگه کاراش غلطه
نونو اب نمیشه تش معلوم نیست
هنو نرفته اشهد خوندین
مثه شبایی که بارون نزد
پشت میکروفون فریاد زدم
درسو مدرسه تو مخ نمیرفت
ققط دنبال یه حفره میگشت
که بکنه برسه به زیر این زمین
هه اسمونو جر میدیم تا برج میلاد
دیگه بالاس پرچم